آرشیو برای: "مهر 1396"
نیازمندی به سبک بالاشهر
بیرون خانه ظاهری خوب و طبیعی داشت اما وقتی وارد شدم باورم نمیشد چنین خانهای در محله ما وجود دارد. نگاهی به سرتاسر اتاق پیرزن انداختم. اتاقی که تنها بخشی از آن با موکتهای رنگارنگ پوشیده شدهبود. یک تخت زوار در رفته که بیشتر شبیه یک تخته چوب بود که… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع
درسهای تکراری تاریخ
سالهاست که این گرگ «آشنا به گله» در گذرگاهها جولان میدهد، هربار دولتی عوض میکند و «رخت شبانی از نو میپوشد» و چشم کودکان تازه وارد را خیره میکند تا شاید صداهای «هیهات منا الذله» را موقتاً(!) خاموش کنند و از کربلا درس مذاکره بگیرند ولی بعضیها دلشان… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع
پلان جدید برجام
از آنجا که چنتهی برجامیان پر ز هیچ و کیسه سوراخ، و میدان هم خالی از سینه چاکان و مجیزه گویان و طرفداران چشم و گوش بسته است، لذا اجرای پلان جدید سناریوی آقایان کاسب وادادگی و غربگدایی سخت مشکل شده است. آنها که امروز از شجاعت امام امت میگویند و از… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع
دوست خوب را یابندهام
رفتارش و سخنانش، خون مرا به جوش میآورد، از نیش و کنایههایش گرفته تا حسادت در چشمانش… اما خودم را انسانی بیخیال و صبوری نشان میدهم . هر چقدر صبر را برای خودم بخش بخش میکنم اما دیگر توان ایستادگی ندارم و هر لحظه است که دست راستم را بلند کنم وسیلی… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع
امام حسین (ع)، فعال حقوق بشر
محرم که میشود، حال و هوای همه جا رنگ دیگری به خودش میگیرد. از کوچه و محلهها گرفته تا شبکههای اجتماعی اینترنتی مثل توئیتر و فیس بوک! چند ساعت پیش مطالب دوستان را در توئیتر دنبال می کردl، یکی از عکسها که توسط یک جوان آمریکایی شیر شده بود توجه ام را… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع
مثل یه چیز شیرین
همیشه وقتی میشنیدم فلانی با یک جمله در زندگیش متحول شده و یا افتادن یک اتفاق توی زندگیش باعث گرفتن یه تصمیم بزرگ شده، بهش غبطه میخوردم و میگفتم کاش منم همچین حسی رو تجربه میکردم… آخه گاهی اوقات برخی از اون اتفاقا اونقدر ناچیز و کوچیک بودن که از… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع
نردبان اشک
او مدتهاست که در قلبمان حکومت به راه انداخته، مالک و صاحب دلمان شده تاریخ عاشق شدنمان برایمان نامعلوم است و نمی دانیم دقیقا از چه زمانی وجودمان را فتح کرده… فقط میدانیم از کودکی، از همان زمان که مصیبتهایش را شنیدم، حسمان عوض شد…… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع کلیدواژه ها: اشک, گریه کردن
غربت بی قرینه …
جنس این روزها با همه روزها فرق دارد، روزهای دیدن و شنیدن و تصور کردن شباهتِ تفاوت هاست… . تصور کردن غربت حسین، تشییع بدن بی سرش … بی کسی خواهرش … یتیمی دردانه هایش … و تصور آسمانی که اشک ماتم ریخت بر این همه غربت و مظلومیت… . اما اینک، بعد از 1400… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع
بهترین شاگرد
خوش آمدی ای فدایی زینب به خاک میهنت خوش آمدی ای شاگرد ممتاز مکتب حسین چه کسی غیر از تو میتوانست مصیبت جان سوز حسین را برای ما در این ماه عزا ملموس کند… امروز دست بر هر سینهای که بگذاری داغ دار توست… طریقی شدی برای درک ذره ای از آنچه که بر… بیشتر »
ارسال شده در بدون موضوع