یادم هست در دوران مدرسه قبل از آمدن معلم، مبصرها وظیفه داشتند، کلاس را ساکت نگه دارند؛ و وقتی تذکراتشان مؤثر واقع نمی شد، اسامی شاگردان را پای تخته سیاه می نوشتند: عده ای را «از خوب» و عده ای را «از بد»!
و این ماجرای همه آدمها در طول تاریخ است
برخی با یک خدمت یا محبت، برچسب «خوب» می زنند و با یک سوء تفاهم برچسب «بد»؛
برای بعضی آدمهای باکلاس، ثروتمند، تحصیل کرده «خوب» اند و آدمهای بی کلاس، فقیر و بی سواد، «بد»
گروهی با دیدن چادر، عبا، عمامه، ریش، تسبیح و انجام اعمال دینی شخص را تا نزدیکی های پیامبر بالا می برند و و با دیدن وضعیتی متفاوت در مرتبه شمر و یزید پایین می آوردند و . . .
و طبیعی است که وقتی کسی را خوب نامیدی، از او انتظار همه خوبیها را داری: صداقت، مهربانی، گذشت و فداکاری، شجاع، درستکاری و امانت
و بنابراین مشاهده خطایی بزرگ مثل دروغ یا خیانت، از این آدمهای «خوب» تو را آنچنان آشفته می کند، که ترجیح می دهی باور کنی همه آدمهای خوب خائن اند و یا به هیچ کس نباید اعتماد کرد!
اما غافل از اینکه پاسخ معادله را باید جای دیگری جستجو کرد؛ باید اندکی به عقب برگردی و ببینی که با کدام رفتار، گفتار و یا پنداری او را خوب و درستکار نام گذاشته ای!
و اینجاست که امام رضا(ع) می فرماید:
لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ
امين به تو خيانت نكرده و ليكن تو خائن را امين تصوّر نموده اى.