سفر ۱۳ روزهی من به سرزمین عشق که از دو روز قبل از عرفه آغاز شد، امروز به پایان میرسد. و چه سخت است آخرین روز، آخرین زیارتگاه و آخرین زیارت…
تلخی دل کندن از کربلا، سامرا و کاظمین را، شوق رفتن به منزلگاه بعد شیرین میکرد. اما نجف را به کدامین شوق ترک کنم؟ شاید به شوق دوباره آمدن.
قبل از این سفر، همیشه این جملات ورد زبانم بود: ای خدا ما را کربلایی کن… بعد از آن با ما هرچه خواهی کن… .
ولی حالا تازه فهمیدهام که یک بار دیدن اقالیم عشق چقدر ناچیز است، و یا شاید زیاد آمدنَش هم دردی دوا نکند…
فقط میدانم اینجا باید نفس کشید، اینجا باید جان داد، اینجا همهی خوبیها را باید تجربه کرد. اینجا را فقط یکبار بیا عاشق شدنت حتمیست. ای کربلا نیامدهها! الهی همه کربلایی شوید…