در آن روزهایی که شهرت امانتداری محمد(ص) سرزمین حجاز را پر کرده بود، شاید کسی تصورش را نمی کرد این مرد جوان غیر از امانتداری سرمایه دیگری هم داشته باشد و این برای دختران حجاز که که در قاموس اندیشه هایشان جز مال و مقام و قبیله و قوم جایی نداشت قابل توجه نبود.
اما برای زن ثروتمند حجاز «محمد امین» گوهری بود که کسی دیگری نمی توانست جایش پر کند.
خدیجه شاید تنها به درستی و امانت محمد(ص) می اندیشید:
نه تصور می کرد که روزی دعوت یکتاپرستی او همه قریش را در برابرش علم کند و همراهانش سر از شعب ابیطالب درآوردند
و نه فکر می کرد که این مردی است که روزی خاتم پیامبران خواهد شد و عاشقانی به پهنه تاریخ و به وسعت جغرافیا خواهد داشت!
اما افسوس که خدیجه پیش از آنکه شکوه و عظمت انتخابش را ببیند پرکشید.
اما امروز این تاریخ است که ثمره انتخاب خدیجه را در خود ثبت می کند و گسترش آیین محمد را در کارنامه اعمال گذشته و آینده او می نگارد.
خدیجه در یکی از سیاه ترین روزهای تاریخ درخشان ترین انتخاب را انجام داد
و امروز در بازاری که امانت و جاه و مقام و ثروت و جمال و صداقت و دانش و کالاهای ریز و درشت در کنار هم عرضه می شود، هزینه گزینش خدیجه گونه به اندازه شعب ابیطالب نخواهد بود!