آنان که رویدادهای تلخ 8 سال جنگ میان ایران و عراق را به خاطر دارند بخصوص آنها که جان و مال و عزیزانشان را در این حملات از دست داده اند، شاید باور نکنند که امروز مردان و زنان عراقی اینگونه از دشمنان سابقشان پذیرایی می کنند و برایشان سنگ تمام می گذارند
اما حقیقت این است که کینه و دشمنی نه در یک ملت به راحتی ایجاد می شود و نه به سادگی از میان می رود
این رابطه سیاسی میان دولتمردان است که با یک معامله دیپلماتیک تیره و روشن می گردد
اما اگر گذری به شعارهای دوران جنگ بیندازیم در می یابیم که پشت صحنه ماجرا چیست.
سالها بود که نمازهای جماعت ما با شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، و مرگ بر صدام تمام می شد؛
و تأمل در این شعار به نوعی هوشمندی ملت ایران را می رساند
با وجود بمباران های روزانه از سوی کشور عراق، و جنگ با سربازان عراقی، و شهادت هموطنات ایرانی هرگز شعار مرگ بر عراق بر دل و زبان مردم ما خطور نکرد و همواره دولتهای آمریکا و اسرائیل و انگلیس و شخص صدام را مسبب این جنایتها می دانستند
از نظر ایرانیان ملت عراق هم خود تحت ستم و سلطه صدام و مستکبران خارجی بودند و در واقع دشمنی حقیقی با همسایه خود نداشتند
اینگونه است که پس از سقوط صدام دوباره وحدت و حمایت ایران از مردم ستمدیده عراق بار دیگر وحدت و همدلی دیرینه دو ملت باز می گردد و امروز هر دو ملت برای همسایه دیرین خود سنگ تمام می گذارند و شعار «حُبُّ الحُسَينِ يَجمَعُنا» به طور خود جوش ورد زبان هردو ملت می شود