قصه دین و سیاست

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1397/06/25

قرنهاست که در طول تاریخ بشر دینی بوده و سیاستی!

هربار که پیامبری می آمد و سیاست حاکمان را زیر ذره بین می گذاشت، دعوای دین و سیاست آغاز می شد:

اگر خداپرستی محمد(ص) کاری با برده داری و اشرافیت قریش نداشت هیچ وقت آنان نگران دین جدید محمد(ص) نمی شدند.

اگر عدالت علی(ع) کاری با کاخ سبز معاویه نداشت، هیچ کس نگران بی نمازی علی(ع) و جنگ او با قرآنهای سر نیزه نبود!

و اگر زندگی حسین(ع) هیچ لطمه ای به حاکمیت یزید وارد نمی کرد، نه از دین خارج شده بود و نه عاشورایی رخ می داد!

 

آن روز که مدرس فریاد پیوند سیاست و دیانت را سر داد، و آن روز که به دست انقلاب خمینی(ره) پیوندی عمیق بین دین و سیاست رقم خورد، قرار بود سیاست ما، بر مبنای دین و اخلاق و عدالت علوی شکل بگیرد

اما پیوند دین و سیاست دو فرزند می تواند داشته باشد:

وقتی دین آنقدر قدرتمند باشد که بتواند حکومت و سیاست را به خدمت بگیرد، حکومتی عادلانه و مردمی متولد خواهد شد.

اما وقتی طلب قدرت و حکومت بسیار قدرتمندتر از باورهای دینی باشد، چاره ای نیست که دین در خدمت سیاست قرار بگیرد و دینی سیاسی به دنیا آورد.

و در این صورت سالها باید طول بکشد تا این دین آمیخته با باورهای مصلحتی و وارداتی، پاک شود و به حقیقت فطری و الهی خود باز گردد

و گاه این بازگشت هزینه ای چون تکه تکه شدن بزرگترین انسان روزگار را خواهد داشت