بنام خدا با نزدیک شدن تاکسی، خانم چادری دستش را بلند کرد و تاکسی ایستاد، مقصد را گفت و سوار شد. صندلی عقب خالی بود و کنار راننده، آقایی نشسته بود. کمی جلوتر خانمی با پوشش نامناسب ایستاده بود و برای تاکسی دست بلند کرد. راننده ایستاد تا خانم سوار شود… بیشتر »