محرم کرونایی!

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/06/02  •  ارسال نظر »

شاید باورمان نمی شد که ماه محرم امسالمان هم درگیر کرونا باشد، اما شد!

اما می تواند بهانه ای باشد تا قدری عزاداری ها و شور و شعور حسینی مان را خانه تکانی کنیم.

سالهاست که عادت کرده ایم که با شروع ماه محرم در و دیوار شهرمان سیاه پوش ماتم باشد، و امسال که ترس از ویروس، اجتماعاتمان را تهدید می کند، ماتم گرفته ایم که ماتم را چگونه برگزار کنیم؟!

ولی گذری به حقیقت واقعه عاشورا و فلسفه عزاداری، هم می تواند ما را از عادات کلیشه ای و قالبی هرساله برهاند و هم آیین هرساله مان را از خرافات و سنتهای بی پایه رهایی بخشد

به راستی قیام امام حسین(ع) برای چه انجام شد؟

فلسفه زنده نگه داشتن قیام امام چیست؟

شاید بعضی ها مان همه جزئیات کشته شدن یاران را از تیر سه شعبه گلوی علی اصغر تا نشستن شمر روی سینه امام از بر شده ایم اما هیچ وقت نشنیده ایم امام چرا خارج شد و چرا جنگید و چرا به شهادت رسید

و اصلاً چرا ما باید هر ساله یادآور قیام او باشیم و برایش عزا به پا کنیم

و مهم تر از همه اینکه آیا وظیفه امسالمان با سالهای دیگر متفاوت است؟

آیا ادا کردن وظیفه در باب این واقعه جانگداز و زنده نگاه داشتن حقیقت عاشورا نیازمند اجتماع و سینه زنی و اشک و اِطعام است؟

و مسأله دیگر اینکه آیا زمانی که در حال عزاداری و سینه زنی هستیم جناب ویروس برای ورود به دستگاه تنفسی ما اذن دخول می گیرد و وارد نمی شود؟

و آیا چون باور داریم که امام حسین(ع) مظهر شفاست پس محفلی که به نام امام حسین(ع) برگزار می شود قادر نخواهد بود کسی را به بیماری مبتلا کند؟

و ….

اینها سؤالاتی است که می تواند ذهن ما را درگیر کند و شاید امسال به بهانه عزاداری کرونایی قدری عمیق تر به آن بیندیشیم!

 

خط و نشان جدایی

نوشته شده توسط پگاه پرهون در 1399/05/22  •  ارسال نظر »

​زوج جوانی که روسری زن به رنگ  فیروزه‌ای، همرنگ پیراهن همسرش بود. سن‌شان با تخفیف به سی می‌رسید. بروی تخت چوبی روبروی رستوران نشستند. مرد دستانش را قفل کرد و در هوا چرخاند و پشت سرش گذاشت و نفس عمیقی کشید. زن اطرافش را نگاه کرد و آهی کشید. صدای مرد به گوش نمی‌رسید اما به یکباره صدای زن بلند شد، با حرص شروع کرد به گفتن:( صبر کن! برسیم خونه مادرم! اجازه نمی‌دهی، برم کلاس خیاطی) در آخر به یکباره با صدای بلند گفت:( طلاق میگیرم میرم دوباره درس می‌خوانم). 
تخت چوبی کنار روستوران خانواده سه‌نفری، که از لهجه و لباسشان مشخص بود، کرد هستند. به دلیلی که نمیدانم، خبری که به آنها رسیده بود یا خرابی ماشین، سفرشان نیمه‌تمام مانده بود و باید به دیارشان بازمی‌گشتند. زن راضی به بازگشت نبود اما مرد سر حرفش پافشاری می‌کرد و مرد رفت که وسیله‌ای برای بازگشت پیداکند. پسرکی که دور پدر و مادر می‌چرخید و بحث را می‌دید اما به روی خودش نمی‌آورد. پدر که رفت مادر دست پسر را گرفت و سرش را پایین آورد و صورتش را مقابل صورت پسرش گرفت  و گفت: (برو پیش بابا دستش را بگیر و هیچ وقت تنهایش نگذار، منم می‌آیم.)

 #روایت_نویسی #قصه_زندگی #ادامه_تحصیل #طلاق #تحصیلات #جدایی #روایت‌های_اتوبوسی #ایستگاه_بین_راهی
خَيرُ الرِّجالِ مِن اُمَّتىَ الَّذينَ لا يَتَطاوَلُونَ عَلى أَهليهِم و َيَحِنُّونَ عَلَيهِم و َلا يَظلِمُونَهُم؛

بهترين مردان امّت من كسانى هستند كه نسبت به خانواده خود خشن نباشند و اهانت نكنند و دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نكنند.
مكارم الأخلاق ص 21۶
https://anardane.kowsarblog.ir/

ولایت کرونایی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/05/18  •  ارسال نظر »

چند ماهی است که یک دشمن میکروسکوپی همه ملتهای جهان را به مراقبت و احتیاط واداشته است و در این میان،

باور مردم به خطر ویروس و اهمیت حفظ جان و سلامت، باعث شد که پزشکان ما مرجع و مورد پذیرش قرار بگیرند به گونه ای که ولایت علمی آنها توسط بسیاری از مردم امروز پذیرفته شود.

و این نتیجه ولایت همراه با شناخت و باور است.

اما حقیقتاً نمی توان از مردم عصر امیرالمؤمنین که گاه مهم ترین سؤال زندگی شان تعداد موهای سرشان بود، توقع داشت که عظمتی چون علی(ع) را بشناسند و ولایت او را با شناخت و معرفت بپذیرند

و بسیار بودند آنها که تنها به سبب پیروی از اکثریت و فضای احساسی مدح علی(ع) گفتند اما یک قرآن سر نیزه توانست آنان را به کشتن علی(ع) راضی کند!

اما امروز:

ولایتی که تقلیدی و اجباری و احساسی باشد، تنها به مدح شعاری و قالبی مولایش اکتفا خواهد کرد و هرگز سیره و رفتار مولا در زندگی او وارد نخواهد شد و تنها مانند اسلامی است که « وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ‏ في‏ قُلُوبِكُم‏»

و اینجاست که عموماً ولایتمداران فراموش می کنند که عدالت زیر بنای ولایت است و ولایت وسیله ای است برای وحدت امت!

و طبیعی است که چنین ولایتی نه تنها به هدف و آرمان حقیقی خود نخواهد رسید بلکه گاه حرکت در جهت عکس آرمان ولایت را نیز سرعت می بخشد

پس باور کنیم که تا ندانیم و نفهمیم که توصیه پزشکان به شستن و ضد عفونی دستها برای چیست، هرگز پذیرش تقلیدی سخن آنها و پذیرش ولایت و مدح و ثنای آنان سلامت ما را تأمین نخواهد کرد.

شناخت کرونایی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/05/10  •  ارسال نظر »

سالهاست که دین و مذهب و خداشناسی را با مناسک باور کرده ایم!

سالهاست که تصورکرده ایم دینداری یعنی عزاداری و زیارت و مسجد و نماز جمعه و جماعت!

 اما گاهی یک ویروس کوچک می آید تا به ما بیاموزد :

نه امام و زیارت و شفای ما وابسته به حرم و ضریح و گنبد و بارگاه است

و نه پرستش و بندگی ما وابسته به مسجد و جماعات!

و گاهی یک ویروس کوچک می آید تا دینداری ما  را از جمع به فرد و از ظاهر به باطن و از سطح به عمق بکشاند!

 و انگار تازه یاد می گیریم اولویت دین با حقوق مردم است نه مناسک و آداب ظاهری!

و تازه باور می کنیم که حقیقت دین برای انسان است چرا که اگر انسانی بر روی زمین نبود هیچ دین و کتاب و پیامبری برایش نازل نمی شد.

و یاد می گیریم رضایت خدا در احترام به انسانها و رعایت حقوق آنهاست!

اصلاً خداوند منزه تر از آن است که رضایتش وابسته به عبادات و مناسک ما باشد

 إلَهِي تَقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ يَكُونَ لَهُ عِلَّهٌ مِنْكَ فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّهٌ مِنِّي

خدايا خشنودي تو منزّه است از اينكه علّتي از جانب تو داشته باشد،پس چگونه ممكن است براي آن علّتي از ناحيه من بوده باشد؟

 دعای امام حسین(ع) در روز عرفه

 و اینجاست که در نهایت در می یابیم که برای رضایتش  گاهی لازم است بخشی از آداب و مناسک خود را برای حفظ حقوق بندگانش «قربانی» کنیم

 عید قربان مبارک

 

جهاد همگانی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/03/04  •  ارسال نظر »

جهاد همگانی!

هر آدمی خواسته هایی دارد که ناچار است از برخی از آنها چشم بپوشد و با آنها مبارزه کند که این خواسته ها در هر آدمی نسبت به دیگری متفاوت است.

اما گاهی همه پیروان یک دین تصمیم می گیرند که در یک زمان خاص با یک خواسته مشترک خود مبارزه کنند.

و جالب است که این وحدت کار مبارزه را بسیار ساده می کند.

دیگر کسی به آنها غذا تعارف نمی کند و انتظار پذیرایی ندارد.

حالا یک ماه از آن مبارزه همگانی گذشته و جهادگران تصمیم می گیرند پایان تلاششان را بازهم با هم و با همراهی همدیگر جشن بگیرند!

هرچند هرکدام برای تلاش خود انتظار پاداش ویژه ای دارد.

اما بازهم تصمیم می گیرند که در پایان عبادتشان همه باهم دست به دعا بردارند و برای خواسته های مشترک همگانی دعا کنند.

اما چه دعایی؟!

چه چیزی می تواند خواسته های مشترک همه روزه داران را تأمین کند؟

 اینجاست که بازهم همه تصمیم می گیرند به مرشد و آموزگار آیینشان نگاه کنند و دعایشان را هم از او بیاموزند

و مجموعه خیراتی را طلب کنند که الگو و اسوه همیشگی شان در همه عمر داشته است!

 

عید فطر مبارک

حقیقت قدس

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/03/02  •  ارسال نظر »

اگر تصورت از روز قدس، فقط این باشد، که مردم ایران و حتی جهان در یک روز در خیابانها راهپیمایی می کنند و شعار مرگ بر اسرائیل سر می دهند . . .

آن وقت یک ویروس کوچک میکروسکوپی می تواند به راحتی آن را تعطیل و متوقف کند،

اما اگر قالبها را کنار بگذاری و به سراغ محتوا بروی، روز قدس مصداقی برای مبارزه  با هرگونه ظلم و تجاوز است و فرقی نمی کند که :

این ظلم از سوی کدام دین و کدام ملت باشد،

مظلومین چه باورها و اعتقاداتی داشته باشند.

ظلم و تجاوز به سرزمین باشد یا به آزادی و اختیار و انتخاب انسانها

تسلط ظالمانه، بر زمین خاکی باشد یا بر فرهنگ و عقیده و بیان آدمیان

اهمیتی ندارد که این ظلم با نام خاورمیانه و اسرائیل بزرگ صورت گرفته باشد یا به نام دین و انقلاب و ولایت و حقوق بشر

و تفاوتی ندارد که این ظلم از جانب حاکمان صهیونیست به مردم فلسطین باشد یا حاکمان یک کشور بر مردم خودش

و در نهایت :

مهم نیست که این ظلم از جانب اعضاء حزب صهیون بر مردم فلسطین باشد، یا از جانب من و تو بر خانواده و دوست و همسایه و هم شهری نزدیک خودمان!

مراقب باشیم که هرکدام از ما اسرائیلی درون خود داریم که اگر از صفحه فطرتمان محو نشود، می تواند به حق انتخاب و اختیار و آزادی و آرامش دیگران تجاوز کند!

روز قدس مبارک

 

 

در شب قدر چه بخواهیم؟

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/02/27  •  ارسال نظر »

وقتی یک واحد درسی را انتخاب می کنی، حداقلش آن است که می خواهی در یک ترم آن درس را بخوانی و در پایان نمره قبولی بگیری.

اما اگر درس را با علاقه انتخاب کرده باشی، تصمیمت این است که آن را خوب یاد بگیری و بفهمی و طوری با گوش و خونت آمیخته شود که بتوانی همه سؤالات مرتبط با آن درس را پاسخ دهی.

حالا این ماجرای دعاهای ماست.

دعا خلاصه زندگی ماست و تقدیر شب قدر، نه فقط انتخاب مقدرات یک شب، بلکه انتخاب مسیر زندگی است و تجربه ثابت کرده که گاه یک تصمیم درست یا نادرست می تواند مسیر زندگی ما را تغییر دهد.

 

اگر قرار است دعا را مثل یک انتخاب واحد درسی صرفاً بخوانیم که فقط نمره قبولی بگیریم، کافی است که چند دعا را حفظ کنیم و بر زبان بیاوریم و عبور کنیم

اما اگر قرار است آن دعا انتخاب مسیر زندگی ما باشد، باید چیزی را بخواهیم که واقعاً می خواهیم!

آنچه را بر زبان جاری کنیم که سالهاست برایش تلاش کرده ایم و حاضریم برای بدست آوردنش هزینه کنیم و امتحان بدهیم.

 و شاید لازم است که خود را بیشتر بشناسیم و ببینیم که واقعاً در زندگی چه می خواهیم!

برجستگی عدالت

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/02/26  •  ارسال نظر »

برجستگی عدالت

گاهی از میان صفات الهی هم یکی برجسته می شودو در کنار اصول دین می نشیند

انگار قرار بوده این صفت در جوشن کبیر هم با فونت درشت تری نوشته شود!

اصلاً چرا باید شب قدر شب خداحافظی با علی(ع) باشد؟

یک شب علی(ع) برای همه زمینیان و چسبندگان به زمین تمام می شود:

مهربانی اش، شجاعتش، خیرخواهی اش، علمش، قدرتش، معرفتش و . . .
و همه اینها به خاطر آن بود که گروهی تاب عدالتش را نداشتند!

و گرنه کدام انسانی است که تاب مهربانی علی(ع) را نداشته باشد؟
کدام مردی است که شجاعت علی(ع) را تحسین نکند؟
مگر می شود کسی تواضع و فروتنی علی(ع) را نستاید؟

اما . . .
وقتی نتوانی عدالت علی(ع) را تحمل کنی، با یک ضربه شمشیر همه عالم را از مهربانی و صداقت و علم و قدرت و معرفت و شجاعت و دیگر صفات علی(ع) هم محروم می کنی!

و امروز هم کسانی ما را از ظهور عدالت محروم کرده اند که تاب عدالت را نداشته اند.

و اینجاست که در می یابی اگر امروز تمرین عدالت نکنی و خودت عادل نشوی نه ظهور عدالت را تحمل می کنی و نه حکومت عدل مهدوی را.

و امشب شب درخواست عدالت است!

#شب_قدر

 

دانش آموزِ معلم و معلمِ دانش آموز

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/02/13  •  ارسال نظر »

زمانی بود که یک معلم باسواد به همه خواندن و نوشتن می آموخت و محصلان ما همه چیز را از معلم یاد می گرفتند و لذا آموزگار تنها مرجع علمی دانش آموزان بود.

اما امروز با افزایش ابزار اطلاع رسانی و شبکه های اجتماعی مرجع علمیِ شاگردان، تنها به مدرسه و خانواده محدود نمی شود و یک دانش آموز می تواند اطلاعات مختلف را از معلمان و دوستان مجازی هم بیاموزد و خود در میان آنها تحلیل و انتخاب کند.

امروز نه خانواده های ما مرجع مطلق اطلاعات اند و نه معلمان.

بلکه محصلان ما هریک معلمانی هستند که دوست دارند اطلاعات نهفته خود را به دیگران بیاموزند!

و آنها هستند که «قولهای» گوناگون را «استماع» می کنند و برترین آن را (البته با ملاک و معیار خودشان) برمی گزینند.

و برعکس معلمان امروز ما دانش آموزانی هستند که باید یاد بگیرند چه روشی را برای بیان علوم و معارف به دانش آموزان برگزینند تا بهترین نتیجه و بازده را داشته باشد.

و دانش آموزان مرجع مناسبی برای این پرسشِ آموزگارانند!

طبیعی است که کودکان و نوجوانان ما حقایقی را می پذیرند که با عقل، فطرت، آزادی، شادابی و دیگر خواسته های فطری آنها مطابقت داشته باشد و هرگونه اجبار و فشار و تحمیل یا آنان را به فرار و شورش می کشاند و یا به دروغ و تظاهر متوسل می کند.

روز معلم مبارک

تقوای کرونایی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/02/06  •  ارسال نظر »

چند ماهی است که همه زندگی ما در خدمت سلامت و مبارزه با کرونا قرار گرفته است.

آنقدر مخلصانه که حتی نماز جمعه و جماعت و مراسم دینی مان را هم به خاطرش تعطیل کرده ایم

آنقدر خالصانه برایش ضد عفونی می کنیم که ویروسهای احتمالی را هم از بین ببریم

ولی افسوس که برای کرونا مخلصین و غیر مخلصین فرقی نمی کنند

حیف که در این میدان توبه و پشیمانی فایده ندارد و هرچه دعا کنیم و ناله بزنیم ویروس های ما پاک نخواهد شد

دریغ که در این مبارزه به قصد و نیت ما توجه نمی شود و حتی اگر سهواً و از روی فراموشی ضد عفونی را فراموش کرده باشیم، بازهم ویروس به ما منتقل خواهد شد.

کرونا حتی به نادانسته های ما هم رحم نمی کند، و هرچه اعتراض کنیم که ما وجود ویروس را نمی دانستیم، فایده ندارد.

در این نبرد ادای تکلیف هم کفایت نمی کند؛ فقط و فقط نتیجه مهم است.

حتی میزان توانایی و ناتوایی افراد هم سنجیده نمی شود و ناتوانان باید بیشتر جهاد کنند!

و در پایان با آن همه تلاش و کوشش و مجاهدت پس از شکست دشمن، در بهترین حالت برمی گردیم سرجای اولمان!

 اما امروز وارد میدان مراقبتی می شویم که بسیار منطقی تر از مبارزه کرونایی است

و تنها نیاز به یک باور و اراده دارد

کسی بیش از حد توانش تکلیف نمی شود

همیشه راه بازگشت و پاک شدن آلودگیها باز است

تنها یک نیت می طلبد و یک انگیزه

تلاشی که سهو و جهل و فراموشی راهش را نمی بندد و مبتلایش نمی کند

و مسیری که در آن مخلَصین از هر بلا و آلودگی ایمن اند

و دستاورد آن تقوایی است که نقطه آغاز هدایت است و انتهایش اسماء و صفات خدایی.

 و امروز آغاز این مراقبت شیرین است

ماه رمضان مبارک

 

اگر همه مراقبت کنند . . .

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/29  •  ارسال نظر »

مدتی است که این ویروس میکروسکوپی، با حمله خود به جهان بشری، وحدت و همدلی عجیبی در انسانهای جهان ایجاد کرده است و جهانیان باور کرده اند که :

اگر همه دستها را بشویند

اگر همه مسافرتها را لغو کنند،

و اگر همه در خانه بمانند،

خواهند توانست بر این دشمن جهانی غلبه کنند؛

 اما . . .

باید باور کنیم که اتفاقات بسیار دیگری هم هست که نیاز به مراقبت همگانی دارد:

 اگر همه در حفظ محیط زیست مراقبت کنند، آلودگی هوا نخواهیم داشت؛

 اگر همه در نظافت خیابانها و مراکز تفریحی سهیم باشند، با انبوه زباله مواجه نخواهیم بود؛

 اگر همه دولتمردان در راه خدمت به مردمان تلاش کنند، شاهد فقر و بی عدالتی ملتها نخواهیم بود؛

 و در نهایت اگر همه در مناسبات و ارتباطات روزانه خود عادلانه رفتار کنند، هرچه زودتر شاهد برقراری عدالت در همه جهان خواهیم بود.

عدل جهانی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/22  •  ارسال نظر »

می گویند: او می آید و جهانی را پر از عدل و داد می کند، همانگونه که پر از ظلم و جور شده بود!

شاید باور ظلم جهانی برای مردم عصر پیامبر(ص) مشکل بود اما امروز ویروس کرونا نشانمان داد که چگونه می شود در همه جهان منتشر شد و همه ملتهای جهان را درگیر کرد

اما به راستی چگونه می شود جهانی پر از ظلم را به دنیایی سرشار از عدل و داد تبدیل کرد:

با معجزه ؟ با بمب؟ و یا کشتن همه ظالمین با ضربات شمشیر و یا . . .

بازهم سری بزنیم به تجربیات و خاطرات کرونایی:

آنچه که این ویروس را در دنیا گسترش می دهد و به صورت ظلمی جهانی منتشرمی کند، «ارتباطات انسانی» است!

شاید اگر نخستین بار ویروس در بدن انسانی وارد می شد که هیچ ارتباطی با دیگران نداشت، ویروس هم توان انتشار پیدا نمی کرد!

از طرف دیگر:

آنچه می تواند ویروس را از بین ببرد، «فهم و آگاهی ملتها» نسبت به آن و «مراقبت در عمل» است

و بازهم با استفاده از ارتباطات انسانی! (البته در فضای مجازی)

ماجرای گسترش ظلم و بسط عدالت هم همین است:

به گونه ای که تغییر قیمت نفت و دلار آمریکا می تواند قیمت خوراک دام را در فلان روستای دور افتاده جهان تغییر دهد

و از طرف دیگر :

ارتباطات انسانی بین ملتها می تواند مبارزه با ظلم را از ایران به لیبی و مصر و تونس و آمریکا هم بکشاند

یعنی:

يَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا «كَمَا» مُلِئَتْ ظُلْما

و اینجاست که امام علی (ع) هدف ارسال پیامبران را یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ (برانگیختن ذخایر عقل ) می داند و خداوند آن را لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ذکر می کند

یعنی رشد عقل و فهم و آگاهی انسان ها به قیام برای عدالت منجر خواهد شد (و البته با ارتباطات انسانی)

به امید روزی که عقلها باور کنند هرکسی جز او برای فرمانروایی جهان کوچک و اندک است!

میلادش مبارک

 

 

ظلم جهانی مثل کرونا

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/22  •  ارسال نظر »

سالهاست که شنیده ایم:

امام که می آید، زمین را از عدل و داد پر می کند، همانگونه که از ظلم و جور پر شد!

اما چگونه :

چگونه می توان تصور کرد که همه جهان پر از ظلم شود.

آیا لازم نیست همه مردم جهان ظالم باشند؟

و این همه ظالم چگونه پذیرای امام عادل خواهند بود؟

اینها سؤالاتی که شاید سالها در ذهن ما مانده بوده و امروز یک ویروس میکروسکوپی کوچک می تواند آن را به ما نشان دهد:

قرنهاست که تاریخ بشر دستخوش ظلم و بلا و مصیبت است اما هریک در گوشه ای از زمین:

سیل تنها مردمان ساحل نشین را بی خانمان می کرد و اهالی کویر آسوده بودند

زلزله تنها زورش به خانه های خشت و گلی روستاییان می رسید نه کاخها و برجهای مستحکم

جنگهای جهانی اول و دوم تنها در بخشهایی از کره زمین اتفاق افتاد

و از کشتار مردم هند و فلسطین و عراق و افغانستان و یمن تنها اخباری به گوش جهانیان رسید!

ولی یک ویروس میکروسکوپی قادر است آنقدر فراگیر شود تا مجلس و دولت و کاخ انگلیس را هم درگیر کند

و این یعنی یک ظلم جهانی!

گویی این ویروس کوچک ظلمی است که میان فقیر و غنی، ارباب و رعیت، شرقی و غربی و صاحبان همه ادیان و ملتها توزیع شده است!

اینجاست که در می یابیم که برای جهانی شدن ظلم تنها ارتباطات جهانی لازم است نه ظالم شدن همه انسانها!

 

 

 

دشمن شناسی کرونایی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/21  •  ارسال نظر »

وقتی دشمن را باور کردی، سعی می کنی تا آنجا که می توانی او را بشناسی

چگونه حمله می کند؟ کجا سکنی می گزیند؟ چطور منتقل می شود؟ چقدر زنده می ماند؟ در چه دمایی می میرد؟

با چه موادی از بین می رود؟ و  . . .

وقتی باور کردی که محل زندگی اش سلول های تنفسی توست برای اینکه تو را از پا درآورد

وقتی دانستی که سلولهای تو را به خدمت می گیرد و استعمار می کند تا نابودت سازد.

و وقتی باور کردی که تنها برای آسیب رساندن به تو ساخته شده،

نه با او معامله می کنی و نه «مذاکره»!

اگر دانستی که اندیشه و خیالی جز تسلط بر تو و نابود کردن تو ندارد، تلاش نمی کنی با او مذاکره کنی تا شاید دلش به رحم بیاید و خیری به تو برساند

اگر دانستی تنها هدفش از گفتگو و مذاکره، خلع سلاح توست تا مثل گذشته تو را برده و گوش به فرمان خود تربیت کند، هرگز حاضر نمی شوی حتی برای بدست آوردن آب خوردن خود با او سخن بگویی

چه رسد به اینکه از «حقوق مسلم» خود بگذری بر روی دستاوردهایی که با خون جگر بدست آمده، بتون بریزی و در نهایت هم چیزی بدست نیاوری!

و ای کاش دولتمردان ما می دانستند موجودی که حیاتش وابسته به نابودی و مرگ دیگر موجودات است قابل معامله نیست

چه ویروس کرونا باشد و چه استکبار جهانی!

20 فروردین:

سالروز قطع رابطه ایران و آمریکا و روز انرژی هسته ای مبارکباد

به یاد روزهایی که انرژی هسته ای هنوز حق مسلم ما بود!

زنجیره سلامت

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/20  •  1 نظر »

شاید آن روز که سعدی بنی آدم را اعضای یک پیکر دانست، کسی تصورش را نمی کرد، که روزی سلامت بنی آدم و نجات آنها از اعضای یک پیکر هم متصل تر باشد!

بله، «چو عضوی روزگارش به درد می آید» دگر عضوها تنها قرار خود را از دست می دهند اما نه دردناک می شوند و نه مبتلا به بیماری!

امروز گویی بدنی آدم سلول یکدیگرند!

امروز کوچکترین مراقبت من در حفظ سلامتی خودم در سلامتی همه انسانهای جهان نقش دارد و کوچکترین کوتاهی من می تواند صدها انسان را نابود کند!

شاید امروز می فهمیم که «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً » یعنی چه و چگونه مرگ و زندگی یک نفر می تواند با مرگ و زندگی همه انسانها برابر باشد!

باید باور کنیم که همه انسان ها نه تنها یک تن واحد بلکه یک سلول واحدند و نه تنها بیماری من به دیگران سرایت می کند، بلکه:

بدبینی ها و نگرشهای منفی من می تواند خانواده ام را مأیوس کند!

اطلاعات نادرست بهداشتی و پزشکی می تواند دوستانم را بیمار یا مضطرب کند!

فتواهای نادرست و اطلاعات دینی من می تواند فرزندانم را از دین گریزان کند!

و . . .

پس مراقب سلامت جسم و روح و دین و اخلاق خود باشیم تا دیگران را بیمار نکنیم?

#کرونا
#درسهای_کرونایی

 

ضد عفونی زبان

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/13  •  ارسال نظر »

مدتهاست که #زندگی_کرونایی باعث شده حتی در اندک ارتباطات فیزیکی هم به خود مشکوک باشیم

مشکوک به ویروسی که می تواند در بدن ما باشد و بدون اطلاع و خواست ما،به آنها منتقل شود.

و چه بسا بدن عزیزان ما توان مقابله با آن را نداشته باشد و جانشان را بگیرد

اما . . .

فکرش را که بکنیم می بینیم که حتی در زندگی غیر کرونایی هم از این ویروسهای ناخواسته داشته ایم:

ویروسی که بیش از همه جا در زبان ما لانه گزیده بود و گاه و بیگاه ناخواسته قلب عزیزانمان را می شکست

سرزنشی که  قصد داشت فرزند را تربیت کند اما او را آنچنان می رنجاند و فراری می داد که دیگر جرأت سخن گفتن با والدین نداشت.

تهدیدی که قرار بود او را از کارهای ناپسند بازدارد اما تنها دروغگویی را به او آموزش داد

تذکراتی که قرار بود لکه کمرنگی را از صفحه کاغذ رفتار پدر و مادر پاک کند اما آنقدر تکرار می شد که کاغذ روحشان را پاره می کرد

اعتراضاتی که از خستگی و دلخوری محیط کار به درون منزل سرایت می کرد و همه اهل خانه را آزار می داد

و …

هزاران ویروس دیگری که روزانه در قالب کلمات، جملات و صداهای بلند و کوتاه، به طور ناخواسته به عزیزان ما منتقل می شود

و در این میان

آنها که قلبشان  تحمل بیشتری دارد غمگین می شوند و پس از گذراندن دوران نقاهت فراموش می کنند

ولی آنها که ظرفیت کمتری دارند چه بسا تا سالها با اثرات این ویروس دست به گریبان اند

پس بد نیست که در این #روزهای_کرونایی تمرین کنیم تا در کنار ضد عفونی و شستن دستها و لوازم منزل «زبانمان» را نیز از هرگونه ویروسی که ممکن است به دیگران سرایت کند، پاکسازی و ضد عفونی کنیم.

#کرونا

#درسهای_کرونایی

 

 

پاسداران و جانبازان نبرد سلامت

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/09  •  ارسال نظر »

پاسداری از مرزها سخت است اما سخت تر از آن وقتی است که دشمنِ نادیده در دستگیره درها، دستهای مهربان بیماران و تک تک وسایل اتاقت کمین کرده است

دشمنی که راه نفَست را هدف گرفته تا تو را از پای درآورد

اما بازهم تو همچنان می تازی و برای نجات جان بیماران در میان ویروس ها غوطه می خوری و گاه . . .

جانبازی این روزها گاه با یک عطسه و سرفه آغاز می شود و گاه تیر دشمن گلوی پاسدار را نشانه می رود و او را به شهادت می رساند

شهادتی که حتی پس از پرواز او نیز جان عزیزانش را تهدید می کند

و این داستان این روزهای کادر پزشکی ماست

روز پاسدار و جانباز مبارک

#کرونا

 

وحدتی برای همه

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/06  •  ارسال نظر »

سالهاست که این کشور پر ماجرا، در هر حادثه و رویدادی دسته بندی های مخصوص خودش را داشته:

گروهی هوادار انقلاب بودند و گروهی ضد انقلاب
عده ای مخالف جنگ بودند و عده ای ستایشگر آن
دسته ای طرفدار آبی بودند و دسته ای هوادار قرمز
هر انتخابات و هر حادثه ای نیز مخالفان و موافقان خاص خودش را داشته و طبعاً میدانی بوده برای بحث و جدل و گاه نزاع و درگیری!

اما این بار شاید تنها مبارزه ای است که همه در یک جبهه اند!
همه روزنامه ها و رسانه ها در صدد شکست ویروس اند
همه هنرمندان، ورزشکاران، فرهنگیان، علما و روحانیون، سیاستمداران چپ و راست و میانه و حتی رادیوهای بیگانه و آمریکا و صهیونیست هم در صدد مقابله با این ویروس نادیدنی هستند!

اما چرا؟
▪️برای اینکه همه، صرف نظر از هر عقیده و دین و سلیقه و منفعتی، در درجه اول یک «جان» عزیز و دوست داشتنی دارند که حفظ آن مقدمه رسیدن به هر لذت و سعادت و منفعت است!

و ای کاش آدمیان باور می کردند که غیر از «جان» هزاران باور و ارزش مشترک دیگر دارند که می توانند بر آن متحد شوند

و باور می کردند که بسیاری از خودخواهی ها و منفعت طلبی هایشان ویروسهایی است که می تواند جبهه مقابل وحدت و همدلی آنان باشد

به امید آن روز


#کرونا
#درسهای_کرونایی

 

پند و اندرز

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/01  •  ارسال نظر »

✍️حتی یک ویروس بیرحم وحشی هم می تواند مایه پند و اندرز ما باشد

◾️می توانیم یاد بگیریم که:

▪️تا چیزی را باور نکنیم به آن عمل نمی کنیم

▪️تا عمل نکنیم باور ما به دیگران اثبات نخواهد شد و توصیه هایمان تأثیر گذار نخواهد بود

▪️حتی یک ویروس میکروسکوپی ضد انسانی می تواند مایه وحدت انسانها باهم باشد

▪️و هیچ فاصله فیزیکی نمی تواند دلهای متصل و مهربان را از یکدیگر جدا کند

▪️و . . .

#درسهای_کرونایی
#کرونا

 

بهار همیشه می آید

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1399/01/01  •  ارسال نظر »

برای خورشید فرقی نمی کند که تحسینش کنی یا سرزنش؛ در هرحال زمین را روشن می کند

برای ماه هم تفاوتی ندارد که به خاطر تابشش از او سپاسگزاری بشود یا نشود

اصولاً آنها که کل زندگی شان به دادن و بخشیدن می گذرد، نه منتظر تشکرند و نه نیازمند ستایش

و بهار هم همین است

بهار همیشه می آید

چه با سفره هفت سین و لباس نو و دید و بازدید به استقبالش بروی و چه با ماسک و دستکش و الکل

بهار می دانست که مثل همیشه پذیرایی نمی شود، مثل هرسال برایش روزشماری نمی کنیم

می دانست که امسال مهمان ناخوانده دیگری داریم که همه هوش و حواسمان را گرفته و تنها روزشمار رفتن اوییم

اما بازهم آمد

آمد تا به ما بیاموزد که بعد از هر افتادن و پژمردن و خشکیدنی می شود برخاست و جوانه زد
یادمان بدهد که همیشه زمستان ها رفتنی اند و بزرگ شدن ها ماندنی!

و یادمان بیاورد که بالاخره روزی خواهد آمد که درد و رنجی نباشد و هیچ ویروسی جرأت ورود به زندگی آدمیان را پیدا نکند

به امید آن روز

سال نو مبارک

#نوروز

 

 

شفا ازکجاست؟

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/12/28  •  ارسال نظر »

قرنهاست که زیارتگاههای ما محل مراجعات عاشقان و مشتاقان و حاجتمندان است
و قرنهاست که علمای ما تأکید و تبلیغ کرده اند که آنجا شفا خانه است و امام حلال مشکلات
تا اینکه بازهم یک ویروس نادیدنی و میکروسکوپی توانست باب بسیاری از حرمهایی را که شاید سالها بسته نشده بود نیز ببندد، آن هم به دلیل ایجاد درد و بیماری!

به ناگاه این سؤال ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول می کند:
مگر آنجا شفاخانه نبود؟ مگر بیماران لاعلاج آنجا شفا نمی گرفتند؟

همین تناقض باعث شده که باز پای شبهات و قضاوت های سطحی نگرانه را در فضای مجازی باز کند و حتی گروهی جدال را به فضای حقیقی هم بکشانند تا به قول خودشان شفاخانه را بار دیگر بگشایند❗

اما . . .
شاید ویروس مرموز #کرونا باعث شود که گذری به اعتقادات گذشته مان بیندازیم که واقعاً شفا از کجاست؟

آیا شفا به دست امام است یا شفا در ساختمان ضریح؟

مگر ادعا نمی کردیم که بت پرست نیستیم و غرضمان از زیارت ضریح و بوسیدن در و دیوار حرم، عشق به خود امام است نه علاقه به ساختمان؟

پس چگونه باور کنیم که بسته شدن در ساختمان حرم اینگونه اعتقادات را زیر سؤال برده و عده ای را به جنگ و جدال کشانده است؟

مگر ضریح و ساختمان یک وسیله نبود؟

و آیا با بسته شدن دربهای حرم دستهای امام هم بسته می شود و دیگر قادر به شفا نخواهد بود؟ (معاذالله)

و شاید وجود این ویروس باعث شود که اندکی در اعتقاداتمان تجدید نظر کنیم؛

و ببینیم آیا عاشق و معتقد به امام هستیم یا عاشق ساختمان حرم؟

و بدانیم که هیچ در بسته ای قادرنخواهد بود بین ما و امام فاصله ایجاد کند♥

#کرونا

 

ایمان و عمل

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/12/26  •  ارسال نظر »

مدتی است که یک ویروس میکروسکوپی و نادیدنی توانسته است کل زندگی ملتهای جهان رو متحول کند.

آنهایی که وجود ویروس و خطر آن را «باور» کرده اند، تلاش می کنند دستها را بشویند، خانه را ضد عفونی کنند، حتی الامکان در خانه بمانند و  . . .

اما بازهم آنها که باورش نکرده اند، همچنان به زندگی عادی خود و گشت و گذارها و میهمانی ها و خیابان گردی ها ادامه می دهند

اصلاً باور مقدمه عمل است و عمل میوه باور!

گویی همه زندگی ما بر محور «وَ الَّذينَ آمَنُوا و عَمِلُوا الصَّالِحات‏» می چرخد!

و این یک چرخه دوطرفه است:

نمی توانی از آنان که هنوز خطر ویروس و شیوع گسترده اش را باور نکرده اند انتظار ماندن در خانه و قرنطینه داشته باشی

و برعکس نمی توانی بپذیری: آنان که هنوز در بازارها و ازدحام جمعیت می چرخند، خطر ویروس را جدی گرفته اند

این روزها هشتک # درخانه_بمانیم مثل موضوع انشایی شده که هرکس فضای مجازی خود را با آن پر می کند

اما به راستی چند درصد از این هشتک ها واقعاً در خانه می مانند؟!!!

آری ایمان مقدمه عمل است و عمل میوه باور !

#کرونا

#درسهای_کرونایی

«باور» به غیب

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/12/24  •  ارسال نظر »

مدتی است که یک «ویروس چند نانومتری» که تنها با برخی میکروسکوپهای پیشرفته قابل رؤیت است، همه ملتهای جهان را به خود مشغول کرده است.

تازه فهمیدیم که موجوداتی هستند که دیده نمی شوند اما می توانند آنقدر قوی و محکم «باور» شوند که روش و سبک زندگی جهانیان را تغییر دهند:
▪️اجتماعات را تعطیل کنند،
▪️سفرها را به تعویق بیندازند؛
▪️میان مردم فاصله فیزیکی ایجاد کنند؛
▪️سر تیتر اخبار ملتها باشند
▪️و حتی موضوع شماره یک طنزها و لطیفه های ما را به خود اختصاص دهند!

و اینجاست که تازه می فهمیم «باور» یک موجود نادیدنی می تواند طوری در زندگی ما نقش آفرینی کند که وجود احتمالی اش را در همه دست دادن ها و دست زدنها و کلید ها و دستگیره ها حس کنیم!

مدتی است که همه پزشکان و متخصصان به ما توصیه به « يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» می کنند!

تأکید می کنند که این موجود نادیدنی، وجود دارد و با وجود جثه میکروسکوپی اش قادر است تا حیات انسان چند هزار برابر هیکل خودش را مختل کند!

اما مسأله اینجاست که این باور درست تنها توانسته موجی از غم و اندوه و نگرانی و خوف در زندگی ما ایجاد کند و طبیعی است که از یک ویروس بیش از این نمی توان انتظار داشت

اما …

باورهای درست دیگری هم هستند که می توانند نه در این زمان بلکه در همه زندگی ما امیدآفرین و آرامش بخش باشند❗️

یادبگیریم که آنها را هم به باورهای مستحکم خود اضافه کنیم

 

 

معنای مردانگی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/12/18  •  ارسال نظر »

اصلاً مردانگی با علی معنا می دهد:

یاری پیامبر آن هم در میان تمسخر اهل قریش مردانگی می خواهد

خوابیدن به جای پیامبر و انتظار ضربه شمشیر کشیدن هم مردانگی می خواهد

اما

معرفی و جانشینی علی هم در میان ترس و دلهره منافقان، مردانگی می خواهد

 

و بعد  . . .

25 سال سکوت برای حفظ وحدت ملت هم مردانگی می خواهد

و گویی جنگیدن با اصحاب زر و زور و تزویر برای برقراری عدالت، آنقدر مردانگی می طلبد که گاه جان «مردی» چون علی را هم فدا می کند

 

و امروز

پیرو مرام علی بودن است که مردانگی می خواهد

«ما قال» را شناختن و نگاه به «من قال» نکردن،

حق و عدالت را به هرقیمت اجرا کردن و تسلیم نشدن و فریب قرآن های سر نیزه را نخوردن

آری امروز هم پس از گذشتن قرون و اعصار، بازهم:

عَلِيٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ

 

 

 

مفاسد انتشار پیش از موعد!

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/12/16  •  ارسال نظر »

وقتی اخباری را بدون آنکه از درستی آن مطمئن شویم نشر می دهیم

زمانی که تصمیمی را قبل از قطعی شدنش اعلام می داریم

و موقعی که واقعه ای را از پیش خود تحلیل و استنباط می کنیم و آنقدر مستند جلوه اش می دهیم که کسی جرأت سؤال پرسیدن هم نداشته باشد،

همه آن وقایعی است که می تواند

آبروی افرادی را خدشه دار کند

در میان خانواده و دوستان سوء تفاهم به وجود آورد

و یا به حیثیت و آبروی ما لطمه وارد کند، و کسی دیگر روی حرفها و اخبار و تحلیل های ما حساب نکند

و اینها همه مفاسدی است که می تواند نتیجه «آشکار کردن چیزی قبل از استحکام آن» باشد

و به قول امام جواد(ع) :

إظهارُ الشَّیءِ قَبلَ أن یُستَحکمَ مَفسَدَةٌ لَهُ

آشکار کردن چیزی پیش از استوار شدن، مایۀ تباهی آن است.

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏72، ص: 71

 

شریعت فاطمی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/11/26  •  ارسال نظر »

آن روز که فاطمه(س) برای ادامه رسالت پیامبر(ص) (که همان مکارم اخلاق بود) خطبه می خواند تا مگر صلاحیت و حقانیت علی(ع) را برای ادامه این مسیر اثبات کند، هدفش را از یاد نمی برد و در جای جای خطبه فدکیه آرمان نهایی اش را گوشزد می کرد:

 پس خداوند نماز را براى پاك نمودن شما از تكبّر

و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملتها

و امامتمان را براى رهایى از تفرقه قرار داد.

 حال اگر قرار باشد:

نماز ما مایه تکبر ما بر بی نمازان شود،

و اطاعت از اهل بیت نظم ملت ها را به هم بزند،

و ترویج و تبلیغ امامت موجب جدایی و تفرقه بین مردم شود،

 ما راهی غیر از آنچه که فاطمه(س) در نظر داشته است، خواهیم پیمود.

 

 

شریعت فاطمی

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/11/26  •  ارسال نظر »

آن روز که فاطمه(س) برای ادامه رسالت پیامبر(ص) (که همان مکارم اخلاق بود) خطبه می خواند تا مگر صلاحیت و حقانیت علی(ع) را برای ادامه این مسیر اثبات کند، هدفش را از یاد نمی برد و در جای جای خطبه فدکیه آرمان نهایی اش را گوشزد می کرد:

 پس خداوند نماز را براى پاك نمودن شما از تكبّر

و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملتها

و امامتمان را براى رهایى از تفرقه قرار داد.

 حال اگر قرار باشد:

نماز ما مایه تکبر ما بر بی نمازان شود،

و اطاعت از اهل بیت نظم ملت ها را به هم بزند،

و ترویج و تبلیغ امامت موجب جدایی و تفرقه بین مردم شود،

 ما راهی غیر از آنچه که فاطمه(س) در نظر داشته است، خواهیم پیمود.

 

 

خوراک انقلاب

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/11/26  •  ارسال نظر »

مادری که با تلاش و زحمت بسیار غذا می پزد قصدش این است که هم شکم همسر و فرزندانش را سیر کند و هم با طعمی مطبوع و دلپذیر رضایت و لذت آنها را فراهم سازد❗️

حال اگر به دلایلی غذا مورد دلخواه فرزندان نبود دیگر تحمیل آن به فرزندان نه صحیح است و نه ممکن؛ و باید تلاش کند تا غذا را مطابق ذائقه فرزندان اصلاح کند.

و این قضیه انقلاب ماست!

انقلابی که با تلاش ملتی بزرگ و رهبری مردی الهی و هدیه خون هزاران شهید بدست آمده است، هدفش تأسیس نظام و حکومتی بود که استقلال و آزادی و عدالت را برقرار کند و وسیله رفاه، پیشرفت و تعالی جامعه باشد.

اینک۴۱سال از این حادثه شیرین گذشته است و نظام جمهوری اسلامی با وجود پیشرفتها و دستاوردهای بسیار، خلأهای فراوانی دارد.

خلأ هایی که نه دستاورد انقلاب است و نه نتیجه مبارزات ملت و نه حاصل خون شهیدان؛

بلکه به دلیل فاصله گرفتن از خواسته های همان ملت و آرمانهای همان شهیدان است.

پس مادران حقیقی انقلاب باید تلاش کنند تا بیش از آنکه به فکر حفظ نظام و تحمیل آن به ملت به هرقیمت باشند، تلاش کنند تا با بازگشتن به آرمانهای گذشته انقلاب آن را بار دیگر برای ملت شیرین و دوست داشتنی نمایند.

 

خوراک انقلاب

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/11/26  •  ارسال نظر »

مادری که با تلاش و زحمت بسیار غذا می پزد قصدش این است که هم شکم همسر و فرزندانش را سیر کند و هم با طعمی مطبوع و دلپذیر رضایت و لذت آنها را فراهم سازد❗️

حال اگر به دلایلی غذا مورد دلخواه فرزندان نبود دیگر تحمیل آن به فرزندان نه صحیح است و نه ممکن؛ و باید تلاش کند تا غذا را مطابق ذائقه فرزندان اصلاح کند.

و این قضیه انقلاب ماست!

انقلابی که با تلاش ملتی بزرگ و رهبری مردی الهی و هدیه خون هزاران شهید بدست آمده است، هدفش تأسیس نظام و حکومتی بود که استقلال و آزادی و عدالت را برقرار کند و وسیله رفاه، پیشرفت و تعالی جامعه باشد.

اینک۴۱سال از این حادثه شیرین گذشته است و نظام جمهوری اسلامی با وجود پیشرفتها و دستاوردهای بسیار، خلأهای فراوانی دارد.

خلأ هایی که نه دستاورد انقلاب است و نه نتیجه مبارزات ملت و نه حاصل خون شهیدان؛

بلکه به دلیل فاصله گرفتن از خواسته های همان ملت و آرمانهای همان شهیدان است.

پس مادران حقیقی انقلاب باید تلاش کنند تا بیش از آنکه به فکر حفظ نظام و تحمیل آن به ملت به هرقیمت باشند، تلاش کنند تا با بازگشتن به آرمانهای گذشته انقلاب آن را بار دیگر برای ملت شیرین و دوست داشتنی نمایند.

 

پیچیدگی یا شفافیت

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/10/14  •  ارسال نظر »

وقتی شیطان با لباس داعش خود را نشان دهد، بازهم قهرمان بودن و اسطوره شدن سخت است اما تحسین قهرمانانی مثل حاج قاسم نیاز به تحلیل و محاسبه چندانی ندارد. تماشای یک لحظه سر بریدن داعش کافی است تا جهانی در شهادتش در سوگ بنشیند و این شفافیت دنیای عریان نظامی است.

اگر حاج قاسم در جنگ با داعش در سوریه به شهادت می رسید، شهادتش طبیعی تر به نظر می آمد:

بالاخره جنگیدن با داعش کشته شدن توسط داعش را هم دارد.

ولی وقتی خبر می رسد که هدف یک حمله هوایی آمریکایی قرار می گیرد، ماجرا کمی پیچیده تر است!

آمریکا را با حاج قاسم چه کار؟

او آنقدر به خونش تشنه است که یادش می رود قرار بود دشمن داعش باشد و پشتیبان آزادی و حقوق بشر!

اما …

وقتی شیطان با لباس دین، دنیای سیاست و اقتصاد را بسازد گاه همین قهرمانان و اسطوره ها را هم به سکوت و سازش می کشاند و این پیچیدگی دنیای اقتصاد و سیاست است!

 

«منچ» و یارانه

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/09/28  •  1 نظر »

وقتی یک کودک، فارغ از دنیای اقتصاد و دخل و خرج روزانه بر سر بازی «منچ» می نشیند، همه دغدغه و آرزویش آوردن شش های بسیار است و زدن حریف و وارد کردن همه مهره ها داخل خانه و نهایت برنده شدن.

اما اگر یکبار با نگاه مدیریتی و اقتصادی به آن نگاه کنی باورت نمی شود که این بازی کودکانه می تواند چه نتایج جالبی داشته باشد:

 در ابتدای بازی باید چند دقیقه ای انتظار بکشی تا تاس روی عدد ۶ بچرخد تا تو توان ورود به بازی را پیدا کنی.
 و فکر می کنی که چه ذهنهای توانمند و خلاقی در جامعه هست که تنها به خاطر نداشتن امکانات و سرمایه لازم توان رقابت با سرمایه داران را ندارند.

وقتی می خواهی از دست حریف فرار کنی و به خانه بروی و تنها اعداد ۱ و ۲ است که بر روی تاس می چرخد و تو به ناچار طعمه حریف می شوی.
تصور می کنی چه بسیارند پدرانی که به خاطر بدهکاری ناچیز روانه زندان می شوند!

زمانی که مهره ات در نزدیکی خانه است و تنها یک ۱ناقابل می خواهی تا برنده شوی، سیر ۶ های پشت سر هم است که برایت سرازیر می شود و به هیچ دردت نمی خورد.
تازه می فهمی که چرا یارانه بنزین و انرژی برای مردم محرومی که نه خودرویی دارند و نه لوله کشی آب و گاز، نمی تواند لقمه نانی برای سفره خالی آنها فراهم کند

وقتی حریف پشت سرت کمین می کند و با یک شانس تازه رسیده تار و مارت می کند
⬅️⬅️به یاد آنهایی می افتی که با جهش یک شبه قیمت دلار و سکه به آلاف و الوف می رسند و چقدر دلشان می خواهد همین زندگی شانسی ادامه داشته باشد و چه بهتر که خودشان پشت صحنه مدیریت تاس هم باشند❗️

اینجاست که به فکرت می رسد که ای کاش طراح منچ از همان ابتدا کل اعداد را در اختیارت می گذاشت تا خودت مدیریت کنی و ابتکار و خلاقیتت را آشکار کنی
 و تازه می فهمی که چرا پرداخت یارانه برای برخی نابودی اقتصاد بود و شب پرداختش مصیبت عظمی و چرا مدیران اقتصادی کشور همه مشکلات را به گردن هدفمندی یارانه ها می انداختند❗️

۲۸ آذر ۱۳۹۸
سالروز اجرای قانون هدفمندی یارانه ها

#هدفمندی_یارانه_ها

دانشجو یا «دانش» جو؟

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/09/15  •  ارسال نظر »

آن روزها که نه کنکوری بود و نه دانشگاهی، دانشمندانی بودند که به شوق یادگیری و فهم دانش از این شهر به آن شهر سفر می کردند، از چنگ پادشاهان می گریختند تا مبادا علمشان دست مایه «قدرت» و «ثروت»  قرار گیرد.

اما امروز . . .

سالهاست که نام کنکور و ورود به دانشگاه ذهن جامعه ما را پر کرده است

از تبلیغات شهری و تلویزیونی و کتب آموزشی، تا اشتغال و ازدواج و خدمت سربازی و  . . .

جوان امروز ما محصور قانون نانوشته ای است که می داند تا سد کنکور را رد نکند و حداقل دست مایه ای به نام «لیسانس» را دریافت نکند، نه از اشتغال خبری هست و نه ازدواج و لاجرم باید خود را به سرعت برای خدمت سربازی آماده کند!

انگیزه های ورود به دانشگاه آنقدر زیاد و متنوع است که طلب دانش گاهی به آخرین پله آن هم نمی رسد و انگار دستیابی به «قدرت» و «ثروت» جزء اولین اهداف و انگیزه ها قرار می گیرد.

گویی که تنها هدف دانشجو اشتغال است و دانشجویی لاجرم باید به اشتغال ختم شود

حال فرقی نمی کند که مثلاً فارغ التحصیل کشاورزی پشت باجه بانک بنشیند و دانش آموخته حقوق راننده تاکسی باشد

و اینجاست که با وجود انبوه دانشگاه و دانشجو در سراسر کشور هنوز تعداد «دانش- جو»یان ما در اقلیتند!

بسیار اندکند آنها که به راستی در طلب علم و دانش پا به دانشگاه می گذارند و حقیقتاً در طول دوران تحصیل خود «دانش - جو» باقی می مانند!

به امید روزی که همه دانشجویان ما حقیقتاً «دانش - جو» باشند!

اکرام یا آزار؟

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/09/13  •  2 نظر »

وقتی به نظر خودت برای مهمان سنگ تمام می گذاری و سفره را از غذاهای رنگارنگ پر می کنی، اما مهمان بیچاره نگران آن است که چگونه چنین سفره ای برای تو تدارم ببیند⁉️

وقتی آنقدر به مهمان تعارف می کنی که سهمیه غذای امروز و فردا و پس فردایش را هم پر می کنی و جایی برای هوا هم در معده اش باقی نمی ماند

وقتی تک تک رفتار مهمان را زیر ذره بین می گذاری و تعداد قاشق های برنج و عدد میوه هایش را هم حساب می کنی تا مبادا چیزی را از قلم بیندازد

و صدها رفتار ریز و درشت دیگری که به نام احترام به میهمان و اکرام او انجام می گیرد، اما آنچه قربانی می شود، آرامش و راحتی و گاه عزت و شخصیت مهمان است‼️

اینجاست که امام حسن عسکری می فرمایند:

لا تُكْرِمِ الرَّجُلَ بِما يَشُقُّ عَلَيْهِ
هيچ كس را طورى اكرام مكن كه بر او سخت بگذرد.

میلادش مبارک

 

غیبت اینترنت

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/09/04  •  ارسال نظر »

در این هفته اکثر ما انتظار را تجربه کردیم

انتظار پدیده ای که با آن انس داشتیم، بسیاری از مشکلات روزمره مان با آن حل می کردیم و بسیاری از ارتباطات و دانشهای ما از طریق ان انجام می گرفت

وقتی قرار بود عکسهای یک مهمانی خانوادگی را برای دیگر افراد خانواده به اشتراک بگذاری و یک دفعه متوجه شدی که صفحه تلگرامت کار نمی کند

و وقتی برای اطلاع از یک جلسه یا کلاس ناچار می شوی به تماس یا پیامک متوسل شوی

وقتی برای جستجوی یک مطلب یا تحقیق و پژوهش روی سایت گوگل حساب می کنی و یکباره با صفحه غیر فعال آن مواجه می شوی

وقتی ناچار می شوی برای ارسال فایل به استادت کیلومترها راه طی کنی تا فایل پایان نامه را به دست او برسانی

و وقتی پس از مدتی از کل کل کردن و شوخی با دوستان قدیمی محروم می شوی و روحیه ات رو به افسردگی می رود

و  . . .

هزاران محرومیت دیگر و عدم آگاهی از ظهور مجدد «اینترنت» موجب می شود که دائم صفحه گوشی ات را چک کنی، اینترنت را قطع و وصل کنی، گوشی را خاموش و روشن کنی تا شاید اینترنت غایب پس از مدتی ظهور کند

 

اما . . .

انتظار و غیبت واژه ای است که ما سالهاست تنها آن را در گوشه کتابها و دعا ها و مساجد و برخی سخنرانی ها شنیده ایم

نه در متن زندگی

موعودی که معتقدیم قرنهاست منتظرش هستیم و قرار است همه مشکلات ما را حل کند و علم و عقل ما را رشد بدهد و همه جهان را به وحدت و همبستگی برساند.

اما . . .

غیر از لحظات دعا و سخنرانی نه انتظارش را می کشیم و نه برای آمدنش تلاش می کنیم

مسأله اینجاست که نه درکی از حضورش داریم و نه تجربه ای

و سالهاست با غیبت او عادت کرده ایم و به زندگی روزمره مان مشغولیم

اصلاً نمی دانیم که با حضور او جهان چگونه می شود و خود ما در چه وضعی قرار می گیریم

شاید اگر بدانیم که با حضورش عدالت و صلح در همه جهان برقرار می شود

و اگر بدانیم مهربانی و عشق در همه جهان گسترش می یابد

و اگر بدانیم که گره های علمی بشریت باز می شود و انسان بر همه عالم مسلط خواهد شد

و هزاران دانسته دیگر

شاید زندگی مان با انتظار او رنگ و بوی دیگری بگیرد!

 

پیشگویی امام صادق

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/08/24  •  1 نظر »

سالهاست که امام صادق(ع) را به عنوان رئیس مذهب شیعه می شناسیم

سالهاست که سخنان و روایاتش مبنای فقه و احکام ماست.

و سالهاست که حوزه های ما بر مبنای «قال الصادق» ها می چرخد

اما . . .

گویی خود امام(ع) هم می دانست که در نهایت آنچه از او به آیندگان منتقل می شود همه حقیقت دین نیست،

می دانست که فرزندش(عج) در آخرالزمان با دیندارانی مواجه می شود که کتاب خدا را بر ضد امام تأویل می کنند و به استناد همان تأویل با او می جنگند.[1]

می دانست که دینش و سخنانش آنقدر تغییر می کند که وقتی امام آخرالزمان دین را به مردم عرضه می کند، انگار با امر جدیدی روبرو شده اند.[2]

و برای اینکه پیروان حقیقی اش از این آسیبها در امان بمانند آنان را از پیروی از اشخاص برحذر می دارد چرا که می داند که در نهایت همین اشخاص آنها را از دین خارج می کنند.[3]

و اینجاست که هشدارهایش دلهای منتظر را می لرزاند و آنها را در حیرت و سرگردانی عجیبی فرو می برد

و درنهایت راه حل اساسی را پیروی از فطرت معرفی می کند، راهی که خورشید پرستان و ماه پرستان را به سوی امام جذب می کند[4] و به او پیوند می دهد.

میلادش مبارک

 

پاورقی:

[1] وَ إِنَّ الْقَائِمَ يَخْرُجُونَ عَلَيْهِ فَيَتَأَوَّلُونَ عَلَيْهِ كِتَابَ اللَّهِ وَ يُقَاتِلُونَهُ عَلَيْه‏

قائم (عج) چنان است که بر او مي‏شورند و کتاب خدا را بر ضد او تأويل مي‏کنند. آن گاه به استناد همان تأويل، با او به جنگ برمي‏خيزند.

الغيبة للنعماني، ص: 297

 
[2] َ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ كَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ فِي بَدْوِ الْإِسْلَامِ إِلَى أَمْرٍ جَدِيد

«وقتي که (حضرت) قائم عليه السلام قيام نمايد، چيز جديدي مي آورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا صلي الله عليه و آله مردم را به سوي امر جديدي فرا مي خواندند.»

بحار الأنوار، ج‏52، ص: 338

 
[3] مَنْ دَخَلَ فِي هَذَا الدِّينِ بِالرِّجَالِ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيه‏

کسی که دین را به شخصیت ها بشناسد، همان شخصیت ها او را از دین خارج می سازند

الغيبة للنعماني، ص: 22

 
[4] ُ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع خَرَجَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَرَى أَنَّهُ مِنْ أَهْلِهِ وَ دَخَلَ فِيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَر

چون قائم (عج) قيام کند، کسي که خود را اهل اين امر مي‏پنداشته است، از اين امر بيرون مي‏روند. در مقابل، افرادي مانند خورشيد پرستان و ماه پرستان، به آن مي‏پيوندند.

الغيبة للنعماني، ص: 317

 

 

[1] وَ إِنَّ الْقَائِمَ يَخْرُجُونَ عَلَيْهِ فَيَتَأَوَّلُونَ عَلَيْهِ كِتَابَ اللَّهِ وَ يُقَاتِلُونَهُ عَلَيْه‏

قائم (عج) چنان است که بر او مي‏شورند و کتاب خدا را بر ضد او تأويل مي‏کنند. آن گاه به استناد همان تأويل، با او به جنگ برمي‏خيزند.

الغيبة للنعماني، ص: 297

 

[1] َ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ كَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ فِي بَدْوِ الْإِسْلَامِ إِلَى أَمْرٍ جَدِيد

«وقتي که (حضرت) قائم عليه السلام قيام نمايد، چيز جديدي مي آورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا صلي الله عليه و آله مردم را به سوي امر جديدي فرا مي خواندند.»

بحار الأنوار، ج‏52، ص: 338

 

[1] مَنْ دَخَلَ فِي هَذَا الدِّينِ بِالرِّجَالِ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيه‏

کسی که دین را به شخصیت ها بشناسد، همان شخصیت ها او را از دین خارج می سازند

الغيبة للنعماني، ص: 22

 

[1] ُ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع خَرَجَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَرَى أَنَّهُ مِنْ أَهْلِهِ وَ دَخَلَ فِيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَر

چون قائم (عج) قيام کند، کسي که خود را اهل اين امر مي‏پنداشته است، از اين امر بيرون مي‏روند. در مقابل، افرادي مانند خورشيد پرستان و ماه پرستان، به آن مي پيوندند.

الغيبة للنعماني، ص: 317

قانون جاذبه پیامبر

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/08/23  •  ارسال نظر »

سالهاست که سازمانهای فرهنگی ما سعی دارند با الهام از تبلیغ و رسالت پیامبر(ص) :

با حیله ها و روشهای  مختلف جوانان را جذب کنند.

با ترفند مسابقه و جایزه، آنان را به خواندن کتاب تشویق می کنند.

با برگزاری اردوهای تفریحی و زیارتی آنها را به عضویت در تشکلها و سازمانها بکشانند.

با استفاده از امکانات الکترونیکی و شبکه های مجازی همان محصولات کلیشه ای قبلی را با قالب و بسته بندی جدید به جوانان عرضه کنند.

و برای نیل به این هدف :

صدها و هزاران مقاله و پایان نامه در این زمینه منتشر شده و نمره قبولی گرفته است.

صدها ساعت سخنرانی  انجام گرفته و هزاران جلد کتاب نوشته شده.

اما . . .

بازهم آنچه در انتها باقی می ماند تنها افرادی هستند که با علاقه و اعتقاد خود پیوسته اند و افراد حبابی و بادکنکی خیلی زود تبخیر می شوند!

مسأله اینجاست که مبلغین ما فراموش کرده اند که آنچه در دست دارند انسانی آگاه و باهوش است که خیلی زود بسته بندی ها را باز می کند، قالب ها را می شکند و نقاب ها را پس می زند و در نهایت به آنچه که خود می خواهد و می طلبد بازمی گردد.

اما حقیقتاً قانون جاذبه پیامبر چه بود؟

خداوند در یک آیه قانون جاذبه پیامبر را بیان کرده است:

فبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ

پس به رحمت الهى، با آنان نرمخو  شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از اطراف تو پراكنده مى‏شدند.

 

و بعد برای اینکه این جاذبه دوام داشته باشد توصیه می کند:

فاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ

پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و  با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مى‏دارد. (اعراف۱۵۹)

مدیری را تصور کنید که بسیار مهربان و دلسوز است و به خاطری مهربانی اش دائم مورد مراجعه مردم قرار می گیرد و طبیعی است که این مراجعات فراوان، همراه با انتقاد، اعتراض، توهین و بی احترامی هم هست. حال خداوند به این مدیر دستور می دهد که پس از دیدن همه این بدرفتاری ها از مردم گذشت کند و بعلاوه آنقدر برای عقل و شخصیت این مردم ارزش قائل باشد که متواضعانه آنان را مورد مشورت خود قرار دهد.

و طبیعی است که چنین عملکردی دلهای سخت را هم نرم می کند و ۱۴ قرن انسانها را در نیروی جاذبه او قرار می دهد.

و شاید اگر بزرگان ما این آموزه ها را یاد می گرفتند، امروز شاهد بعضی اتفاقات نبودیم‼

 میلاد پیامبر(ص) مبارک

آغاز امامت موعود

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/08/16  •  ارسال نظر »

وقتی امام را یک انسان عادی و معمولی مثل خودت در نظر بگیری که می تواند بعضی نقطه ضعف های تو را در هم داشته باشد، تعجب می کنی که چرا باید شهادت یکی مهمتر از بقیه باشد و آغاز امامت یکی قابلیت جشن گرفتن داشته باشد.

اما . . .

وقتی از دریچه امامت و انسان کامل به آنها نگاه می کنی، ماجرا را طور دیگری می بینی:

امامت یک سلسله هدایت و مدیریت است و هرکدام نقش ویژه خود را اجرا می کند.

تولد، برای امام به دنیا آمدن یک کودک نیست که تنها شیرین زبانی هایش جذاب باشد

مرگ برای امام، تنها از دست دادن یک پدر و یا همسر نیست،

و شهادت امام هم تنها کشته شدن و سعادت اخروی او نیست

آغاز امامت امام، تاجگذاری نیست که میان مجلس ختم امام قبل و تاجگذاری امام جدید حیران بمانیم.

تولد هر امام آغاز یک دوره ویژه مدیریت برای کمال بشریت است و کشته شدن و شهادت هر امام از یک ظلم ویژه در تاریخ زندگی همان امام پرده برمی دارد و طبیعی است که هرچه ظلم شدیدتر و فجیع تر باشد، شایسته برائت و عبرت آموزی بیشتری است.

و اینجاست که آغاز امامت آخرین امام نشان از رشد و کمال بشریت و رسیدن به قله نهایی دارد

تنها به یک اراده جمعی نیاز دارد تا جهان، منجی و امام را بطلبد، صلح و عدالت را در همه عالم برپا کند و انسان را به قله نهایی یعنی خلافت الهی برساند.

و اینجاست که آغاز این امامت، توجهی ویژه می طلبد و نشاطی خاص در ضمیر انسان ایجادمی کند

آغاز امامت موعود مبارک

زندگی با مردم عراق

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/08/07  •  ارسال نظر »

سفر اربعین ظاهراً همان سفر زیارتی کربلاست اما با کمی تفاوت:

 برای سفر کربلا سوار وسیله نقلیه می شوی، مستقیم به هتل می روی و تنها به حرم و شاید کمی بازار قناعت می کنی و باز می گردی.

 اما در سفر اربعین چند روز با مردم عراق زندگی می کنی، در کنارشان می خوابی با آنها غذا می خوری و  دردهایشان را می چشی:

 زنی که کیفش دزدیده اند و در نیمه شب درست بالای سر تو فریاد می کشد و ناله می کند.

 کودکی که نیمه شب در کنار مسجد کوفه برای مسافرکشی فریاد «کربلا کربلا» سر می دهد.

 راننده تاکسی که فارغ التحصیل حقوق است و به خاطر بیکاری به رانندگی رو آورده و برایت درد دل می کند.

 دختر کوچکی که با ایما و اشاره برای تو جای خواب فراهم می کند و خودش جای خوابت را می اندازد.

 و آن رزمنده عراقی که سالهای عمرش را با رژیم بعث جنگیده و فرزندانش به دست صدام کشته شده اند و با عشق تمام از تو در خانه اش پذیرایی می کند.

و ….

 تازه می فهمی که چقدر با آنها شباهت داری و چقدر می توانی دوستشان داشته باشی.

 شاید در هیچ سفر دیگری این فرصت برایت پیش نیاید که با مردم سرزمین دیگری زندگی کنی!

 

وحدت ایران و عراق

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/08/07  •  ارسال نظر »

آنان که رویدادهای تلخ 8 سال جنگ میان ایران و عراق را به خاطر دارند بخصوص آنها که جان و مال و عزیزانشان را در این حملات از دست داده اند، شاید باور نکنند که امروز مردان و زنان عراقی اینگونه از دشمنان سابقشان پذیرایی می کنند و برایشان سنگ تمام می گذارند

 اما حقیقت این است که کینه و دشمنی نه در یک ملت به راحتی ایجاد می شود و نه به سادگی از میان می رود

 این رابطه سیاسی میان دولتمردان است که با یک معامله دیپلماتیک تیره و روشن می گردد

 اما اگر گذری به شعارهای دوران جنگ بیندازیم در می یابیم که پشت صحنه ماجرا چیست.

 سالها بود که نمازهای جماعت ما با شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، و مرگ بر صدام تمام می شد؛

 و تأمل در این شعار به نوعی هوشمندی ملت ایران را می رساند

 با وجود بمباران های روزانه از سوی کشور عراق، و جنگ با سربازان عراقی، و شهادت هموطنات ایرانی هرگز شعار مرگ بر عراق بر دل و زبان مردم ما خطور نکرد و همواره دولتهای آمریکا و اسرائیل و انگلیس و شخص صدام را مسبب این جنایتها می دانستند

 از نظر ایرانیان ملت عراق هم خود تحت ستم و سلطه صدام و مستکبران خارجی بودند و در واقع دشمنی حقیقی با همسایه خود نداشتند

اینگونه است که پس از سقوط صدام دوباره وحدت و حمایت ایران از مردم ستمدیده عراق بار دیگر وحدت و همدلی دیرینه دو ملت باز می گردد و امروز هر دو ملت برای همسایه دیرین خود سنگ تمام می گذارند و شعار «حُبُّ الحُسَينِ يَجمَعُنا» به طور خود جوش ورد زبان هردو ملت می شود

از «خوب» و از «بد»

نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1398/08/06  •  ارسال نظر »

یادم هست در دوران مدرسه قبل از آمدن معلم، مبصرها وظیفه داشتند، کلاس را ساکت نگه دارند؛ و وقتی تذکراتشان مؤثر واقع نمی شد،  اسامی شاگردان را پای تخته سیاه می نوشتند: عده ای را «از خوب» و عده ای را «از بد»!

و این ماجرای همه آدمها در طول تاریخ است

برخی با یک خدمت یا محبت، برچسب «خوب» می زنند و با یک سوء تفاهم برچسب «بد»؛

برای بعضی آدمهای باکلاس، ثروتمند، تحصیل کرده «خوب» اند و آدمهای بی کلاس، فقیر و بی سواد، «بد»

گروهی با دیدن چادر، عبا، عمامه، ریش، تسبیح و انجام اعمال دینی شخص را تا نزدیکی های پیامبر بالا می برند و و با دیدن وضعیتی متفاوت در مرتبه شمر و یزید پایین می آوردند و . . .

و طبیعی است که وقتی کسی را خوب نامیدی، از او انتظار همه خوبیها را داری: صداقت، مهربانی، گذشت و فداکاری، شجاع، درستکاری و امانت

و بنابراین مشاهده خطایی بزرگ مثل دروغ یا خیانت، از این آدمهای «خوب» تو را آنچنان آشفته می کند، که ترجیح می دهی باور کنی همه آدمهای خوب خائن اند و یا به هیچ کس نباید اعتماد کرد!

اما غافل از اینکه پاسخ معادله را باید جای دیگری جستجو کرد؛ باید اندکی به عقب برگردی و ببینی که با کدام رفتار، گفتار و یا پنداری او را خوب و درستکار نام گذاشته ای!

و اینجاست که امام رضا(ع) می فرماید:

لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ

 امين به تو خيانت نكرده و ليكن تو خائن را امين تصوّر نموده اى.

 

 

1 3 4 5